آرسین

عمو عارف، من و سپهر که البته بعدش شدیم دو تفنگدار ...

...

امروز پنجشنبه چهاردهم آذر قرار بود با پسرعمو سپهر تو خونه مامان بزرگ ملاقات داشته باشم. طبق قرار وقتی رسیدیم، دیدم سپهر هم اونجاست. سپهر خیلی پسر خوب و مهربونیه. اون الان ٨سالشه و کلاس دوم ابتدایی می ره. البته چهارشنبه هفته بعد ٨سالش تموم می شه. خلاصه بعد کلی خوش و بش و خنده و بازی این عکس یادگاری رو باهم گرفتیم. ...

امروز پنجشنبه بیست و یکم آذر شش ماهه شدم و اتفاقاً برف سنگینی هم از دیشب داشت می بارید، سر ظهر بعد از زدن واکسنهای شش ماهگی با بابا و مامان رفتیم حیاط برف بازی و کلی خوش گذشت.   ...

خبرنگار: آقای آرسین صالحیان، می شه در مورد مباحث محرمانه ای که با آقای رافع باباپور در هشتم مهرماه سال٩٢و پشت درهای بسته داشتید و عکس زیر هم از همون مذاکرات به رسانه ها درز کرده توضیح بدید؟  پاسخ آرسین: ببخشید؟ محرمانه یعنی محرمانه، اگه محرمانه نبود که محرمانه نمی گفتن. تا مصاحبه بعدی، خداحافظ   ...

هنوز دو ماهم تموم نشده( ٥٣روز سن دارم) احیراً دارم سر صدا در میارم، سرگرمی دور و بریام هم خیره شدنم به اونها و دنیای اطرافمه که تهش یه لبخند هم بهشون تحویل می دم. الان هم آماده شدم برم مطب دکتر واسه ختنه آخه بابایی امروز سیزدهم مرداد ماه رو از دکتر وقت گرفته. خدا بخیر کنه خودمونیم... دوست داشتین جای من بودین؟! ...

بابایی بخاطر تولد من ١٥روز مرخصی داشت. آخرای این ١٥روز بابا و مامان و من همراه مامان بزرگ و خاله واسه استراحت رفتیم خوی خونه مامان بزرگ. اونجا شرمنده شدم دیدم واسم گوسفند قربونی کردند، دستشون درد نکنه. این عکس هم فردای اون روزه که با بابایی اومدیم بالکن و داریم و داریم حسابی حال می کنیم. ...

یکی از روزهای خیلی گرم مردادماه خوی و حمامی که خیلی بموقع بود و چسبید. ...

بالاما قربان ماماسی            بالام بیر آی پاراسی   بالاما قربان باباسی           بالام قیزیل پاراسی   ...

...